[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مىکنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمىآیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مىنمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مىنالید ، امروز من از ستم رعیت خود مىنالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبهها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مىخواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
نوشته شده توسط: محمد رضا1
نامردا هیشکی من و معرفی نکرد؟
عب نداره خودم معرفی کردم دیگه. ایناها این بالا. عکس خودش گویای همه چی هست.
بقیه چیزاشم من نمی دونم
هرکی میدونست بگه.
دوشنبه 03 دی 17
امروز: 0 بازدید
دیروز: بازدید
فهرست
[خـانه]
[ RSS ]
[شناسنامه]
[پست الکترونیــک]
[ورود به بخش مدیریت]
آشنایی با من
لوگوی خودم
اوقات شرعی
حضور و غیاب
یــــاهـو
لوگوی دوستان
لینک دوستان
آرشیو
جستجوی وبلاگ من
با سرعتی بینظیر و باورنکردنی متن یادداشتها و پیامها را بکاوید!
اشتراک
طراح قالب
تعداد 75706 بازدید